به گزارش مشرق، حساب اینستاگرام بافتار رسانه با انتشار تصاویری نوشت:
«بعضیا این جوونا رو یهطوری نگاشون میکردن که انگار غریـبه میبینن. شایدم حق داشتن؛ آخه این جوونا، مدتها دور ازین شهر با غول جنگیده بودن. جنگیدن با غول آدابی داشت که اونا بهش خو کرده بودن. دستوپنجهنرمکردن با غول، زلالشون کرده بود. شده بودن عینهو اصحاب کهف.» (تکگویی پرویز پرستویی در نقش «حاجکاظم»؛ فیلم سینمایی «آژانس شیشهای»)
انسان انقلاب اسلامی - «بسیجی» - چگونه در شهر حضور دارد؟ بودن او در شهر، تفاوتی اساسی با بودن در «صحنه»های دیگر دارد. در شهر برخلاف میدان جنگ، نظمی ازپیشتعیینشده و گسترده وجود دارد؛ نظمی که بسیجی را بهسمت قواعد و نُرمهای «زندگی نرمال» سوق میدهد و امکانات و انتخابهایی متناسب با همین زندگی، پیش رویَش میگذارد. این نظم و این زندگی اما با هویت بسیجی سازگار نیست؛ چراکه او «انسانی دیگر» است و بر بنیانهایی متفاوت سرشته شده:
«بسیجی، این آرمانگرای عامی، چون واجد فضایل کهن ایرانی است، واقعیتی بدون گسست تمدنی است؛ یعنی مدرنیته در شکلگیری هویت او نقش فاعلی نداشته است.» («پدیدارشناسی بسیجی شهید»؛ سیدجواد طاهایی، صفحۀ ۱۴۸)
بنابراین خطری همواره «هویت بسیجی» را تهدید میکند: اینکه در قواعد «زندگی نرمال» حل شود و آرمانهایش به فراموشی سپرده شوند. این وضعیت، بسیجی را همواره در ستیزی دائمی با این نظم قرار داده تا بتواند برای آرمانهایش جهاد کند. وضعیت بسیجی در شهر، شبیه نقاشی «بسیجی» از کاظم چلیپاست که در آن، جریان زندگی روزمره میگذرد و همه به آن تن میدهند و عادت میکنند. تنها در میانۀ قاب، این بسیجی است که پشت به این جریان کرده و در پسِ برجهای بلند شهر، افقی دیگر را جستوجو میکند.
در این فرسته، به مناسبت اولین سالگرد شهادت روحاللّه عجمیان، هشت فیلم از سینمای ایران را انتخاب کردهایم تا در آنها وضعیتهای مختلف بودنِ «بسیجی» و کنشگریاش در شهر را مرور کنیم.
روحاللّه عجمیان در دوازدهم آبان ۱۴۰۱ در بلوای «زن، زندگی، آزادی» به شهادت رسید. نحوۀ دلخراش و دردناک شهادتش هیچگاه از خاطر مردم ایران فراموش نمیشود.
*بازنشر مطالب شبکههای اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکهها منتشر میشود.